نه ماه انتظار
در این دوران هفت بار سونو رفتم وصدای تپیدن قلبت را می شنیدم و هر بار دلم می خواست تو را زودتر به اغوش بکشم .سه ماهه جنسیتت رو فهمیدم . پنج ماهه که بودم سیسمونی مادر جون و وسایلی که باباییت خریده بود رو توی اتاقت چیدم هر روز لباس هایت را نگاه می کردم و طاقتم تمام می شد از هفت ماهگی ساکم را بسته بودم ودر ۳۷ هفته اخرین سونو رو دادم که بچه ام وزنش خیلی خوب بودو دکتر تاریخ تولدت رو ۲۵ اذر اعلام کرد.من همیشه دوست داشتم بچه ام مثل خودم اذری باشه.اما این بارعلاوه بر اینکه تو اذری می شدی تاریخ تولدت هم مثل من ۲۵ اذر بود و من خیلی از این بابت خوشحال بودم اما این روز درست مصادف شده بود با روز عاشورای حسینی و از ا...
نویسنده :
مامان الهام
13:52